دنیز راننده میشود
٢٣ دیماه با مامان و بابا رفته بودم هایپر استار تو راه برگشت حس کردم بابا خسته شده گفتم خب بزار من رانندگی کنم بابا تو بخواب من حواسم هستاین مامان هم ول نمیکرد هی منو صدا میکرد مبادا خوابم ببره پشت رول ولی من حواسم جمع بود یه نگاه به مامان انداختم که نگران نباش من بیدارم دالم لانندگی میتنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی