دنیزدنیز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

دنیز دریای عشق ما

دختر زیبای من بزودی ده ساله میشه

کارای جدیدم

1391/11/10 11:25
نویسنده : مامان دنیز
1,621 بازدید
اشتراک گذاری

کارهایی که بین 5 تا 6 ماهگی انجام دادم

1- این روزا همش در حال غلت زدن  و بازی کردنم دنده عقب هم یاد گرفتم باهاش کل خونه رو دور میزنم و کلی کیف میکنم کاش میتونستم چهار دست و پا راه برم که هی به  پاهام و شکمم این مدلی فشار نیارم

2-صبحها که از خواب پا میشم مامانی دست و صورتمو میشوره پوشکمو عوض میکنه بعد بهم حریره بادوم میده میخورم بعد هم لباسمو عوض میکنه منو میزاره جلو تی وی که بی بی انیشتن ببینم اخه خیلی دوسش دارم ، مامانی میره دنبال اشپزی منم اروم و ساکت سی دیمو میبینم وقتی هم خسته بشم با دستام بازی میکنم و حرف میزنم یا شروع میکنم به متر کردن خونهنیشخندیا گاز گاز کردن بالشتهایی که مامان گذاشته دورور برم که یه وقت نیفتم رو سرامیک

3-وقتی شیر میخورم همش از گردن بند مامن اویزونم هی  گردن بند مامانی رو میکشم یا از زیر چنگولش میزنم نیشخنداخه ناخونام زود زود بلند میشه .. مامانیهم جیغ میزنه منم فکر میکنم کارم خیلی با مزه بوده دوباره انجامش میدم

4- یاد گرفتم پاهام میکنم تو دهنم و  هی تلاش میکنم انگشتای پامو بخورم

5-این روزا با بابام میریم اسب سواری منم کلی ذوق میکنم و میخندم  اسب سواری که میدونید چه جوریه با بابام سوار اسب میشیم بعد دور تا دور خونه بدو بدو میکنیم و هی میگیم پیتیکو پیتیکوخندهفقط من نیدونم بعد که بازی تموم میشه بابام اسب رو کجا میزارهسوال

6-موقعی که مامان  بابام غذا میخورن من با تعجب هی نگاه لقمه هاشون میکنم که چرا به من تعارف نمیکننخیال باطل

7-این ماه مامانی برای بار سوم موهامو کوتاه کرد اخه میخاستیم بریم اتلیه پشت موهام بلند شده بودخجالتبابام همش به موهام میخندیدگریه

8-خاله جونم از فرانسه چند تا عروسک نمایشی برام اورده که خیلی دوستشون دارم وقتی مامانی میکنه دستش و به جای اونا حرف میزنه کلی میخندم و ذوق میکنم و دوست دارم عروسکا رو بکنم تو حلقم خندهراستی یه بوت خوشگلم برام اورده که فکر کنم سال دیگه بتونم بپوشم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

منیره
10 بهمن 91 15:44
آخی نازی..... چقدر دخترا از پسرا جلوترن مبین خیلی از کارایی که گفتی رو انجام نمی ده...هنوزم کچله ههههههههههههه


کو کجا دخترا زودتر انجام میدن کوروش پسر فندقی رو ببین ماشالله خودش مشینه مامان و بابا میگه همه کار میکنه
سوگل
11 بهمن 91 14:05
الاهی خدا برات حفظش کنه ای جونم ماشالله به دنیز خوشگل برای خودش خانومی شده بوسسسسسسسسسسس


ممنون
مامی آنیتا
11 بهمن 91 16:49
افرین چه دخمل زرنگی
mumy
12 بهمن 91 1:05
ماشالا به عروس زرنگوم چقدرررر شیطون شده


میسی ماشالله دومادم هم بزرگ شده حسابی تپلچه شده
ناییله(سولماز)
12 بهمن 91 18:40
ماشاللاه بهت که اینقد زبر و زرنگ شدی خاله
خاله گیلاس
13 بهمن 91 14:17
قهرمان خاااله
سوگل
13 بهمن 91 16:37
سلام عزیزم خوبی ماشالله به دنیز گل خدا برات حفظش کنه بوسسسسسسسسسسسس
نازنین(مامان پارمین)
13 بهمن 91 22:23
آفرین عسیسه دلم .


میسی خاله نازنین
مصطفی
15 بهمن 91 0:44
سلام دنیز کوشولو . حالت خوبه . شنیدم دنیا به وفق مرادته . مامانتم که خیلی دوستت داره . و البته بابا . چشم بزاری رو هم بزرگ شدیو عکسای بچه گیتو میبینی کوشولو . خیلی نازی بلا . زنده باشیو همیشه هم سایه مامان بابا هم بالای سرت باشه . دوست دام کوشولو . مصطفی نامزده خاله مهوش .


ممنون عمو مصطفی که به وبلاگم سر زدی ان شالله شما هم علوسی کنین یه نی نی ناز مثل من بیارین
khale setare
16 بهمن 91 20:19
afalin khale joooooon.
elnaz maman armita
21 بهمن 91 10:34
عروسک افرین این دخمل تنبل من باید از تویاد بگیره
نازنین (مامان پارمین)
25 بهمن 91 9:08
دوستم به وبلاگ پارمین بیا به مسابقه دعوت شدی
مامان مهرناز
26 بهمن 91 23:55
افرین خاله جونی
مامانش عکس جدید از دختر گلت بذار دلمون واسش تنگ شده

چشم میزارم این مدت یکم گرفتارم و مشغول تکوندن خونه هههههههه بتکونمش میام عکس جدید هم میزارم
سولماز
7 اسفند 91 12:33
مژگان سلام کجایی؟چرا نیستی عزیز؟نگرانتم


اومدم کام خراب بود
khale setare
9 اسفند 91 1:31
slm khale jo0o0onam delam y zare shode barat i mamani ham k nemizale axato to ham k dg mashala zelang mitarsam chan rooz dg bebinam khodet oomadi axe glefti veblogo b rooz kardi


خاله ستاره خوشگلم منم دلم برات تنگ شده بود اومدم با یه عالمه عکسای جدید
نازنین (مامان پارمین)
9 اسفند 91 11:48
سلام مامان دنیز خوبی ؟چرا نیستی ؟خودت و دنیز خوبید ؟نگرانتم


ممنون ما خوبیم کام خراب بود درست شد اومدیم
لاله
19 اسفند 91 12:08
دنیز جون کجایی دلمون برات تنگ شده خوشگل خانوم .


خاله لاله اومدممممممممممممممممم
هما (مامان پرهام)
20 اسفند 91 22:29
مامان دنیز خوشکله زود بیااااااا من دلم واسه دنیز کوچولو تنگ شده خب


خاله جون کامپیوترمون خراب بود دل منم تنگ شده بود براتون
سپید(مامان یونا)
23 اسفند 91 0:01
قلبون دخملم برم....چه کارایی بلدهههه...بووووووووووووس


میسی خاله جونی