کارای جدیدم
کارهایی که بین 5 تا 6 ماهگی انجام دادم
1- این روزا همش در حال غلت زدن و بازی کردنم دنده عقب هم یاد گرفتم باهاش کل خونه رو دور میزنم و کلی کیف میکنم کاش میتونستم چهار دست و پا راه برم که هی به پاهام و شکمم این مدلی فشار نیارم
2-صبحها که از خواب پا میشم مامانی دست و صورتمو میشوره پوشکمو عوض میکنه بعد بهم حریره بادوم میده میخورم بعد هم لباسمو عوض میکنه منو میزاره جلو تی وی که بی بی انیشتن ببینم اخه خیلی دوسش دارم ، مامانی میره دنبال اشپزی منم اروم و ساکت سی دیمو میبینم وقتی هم خسته بشم با دستام بازی میکنم و حرف میزنم یا شروع میکنم به متر کردن خونهیا گاز گاز کردن بالشتهایی که مامان گذاشته دورور برم که یه وقت نیفتم رو سرامیک
3-وقتی شیر میخورم همش از گردن بند مامن اویزونم هی گردن بند مامانی رو میکشم یا از زیر چنگولش میزنم اخه ناخونام زود زود بلند میشه .. مامانیهم جیغ میزنه منم فکر میکنم کارم خیلی با مزه بوده دوباره انجامش میدم
4- یاد گرفتم پاهام میکنم تو دهنم و هی تلاش میکنم انگشتای پامو بخورم
5-این روزا با بابام میریم اسب سواری منم کلی ذوق میکنم و میخندم اسب سواری که میدونید چه جوریه با بابام سوار اسب میشیم بعد دور تا دور خونه بدو بدو میکنیم و هی میگیم پیتیکو پیتیکوفقط من نیدونم بعد که بازی تموم میشه بابام اسب رو کجا میزاره
6-موقعی که مامان بابام غذا میخورن من با تعجب هی نگاه لقمه هاشون میکنم که چرا به من تعارف نمیکنن
7-این ماه مامانی برای بار سوم موهامو کوتاه کرد اخه میخاستیم بریم اتلیه پشت موهام بلند شده بودبابام همش به موهام میخندید
8-خاله جونم از فرانسه چند تا عروسک نمایشی برام اورده که خیلی دوستشون دارم وقتی مامانی میکنه دستش و به جای اونا حرف میزنه کلی میخندم و ذوق میکنم و دوست دارم عروسکا رو بکنم تو حلقم راستی یه بوت خوشگلم برام اورده که فکر کنم سال دیگه بتونم بپوشم