16 ماهگی دنیز
دختر خوشگلم4 اذر دندونای نیشش در اومد این مدت همش توخواب غر میزدی خدا رو شکر دندونای جدید در اومدن و غر غر های تو خوابت هم تموم شد
کلی شیطون بلاتر شدی همش پای کامپیوتر در حال مهندسی هستی و هی با کیبرد وموس ور میری و رو به مانیتور یه چیزایی میگی
تمام کشوها رو باز میکنی و هر چی توشون هست میبری میزاری وسط پذیراییاز دست توی وروجک مجبور شدم همه کشوها رو چسب بزنم نتونی باز کنی
عاشق عروسکات هستی مخصوصا خرسی.. موقع غذا خوردن بغلش میکنی وبا قاشق بهش غذا میدی بعد هم میگی به به که مثلا خرسی غذا بخوره(ادای منو در میاری بلاچه) وقتی دنیز خانوم میره حموم خرسی هم باید بیاد چون کل صورتش با غذا کثیف شده توی حموم هم چنان محکم بغلش میکنی و با اب صورتش رو میشوری که انگار یه نی نی واقعی تو بغلته
بیرون که میریم وقتی میزارمت زمین تا خودت راه بری علاقه خاصی داری که بر خلاف جهتی که بقیه راه میرن راه بری.. همش باید بدوم دنبالت و تو هم در حال فرار و خندیدن
این ماه با بابایی و دائی وحید رفتیم پارکی که نزدیک دریاچه چیتگره یه چند تا عکس هم گرفتیم
بقیه عکسها در ادامه مطلب .....
دنیزو ارمیتا در حال گریه برای بازی با حلقه های هوش
گل در اومد از حموم