اولین نوروز
سلام بازم ببخشید که وبلاگ رو دیر اپ کردم اخه 25 اسفند ماشینمون رو دزدیدن و همش در گیر کارای اون بودیم و از اون طرف هم خریدای عید و مرتب کردن خونه برای استقبال از بهار و اصلا وقت نمیشد که بیام وبلاگ رو اپ کنم .. بزارید از لحظه تحویل سال بگم سال 1392 ساعت دو نیم ظهر سال تحویل میشد من و مامان و بابایی لباس خوشگلامون رو پوشیدیم و نشسته بودیم کنار هفت سین و داشتیم کانال من و تو نگاه میکردیم هنوز چند دقیقه ای تا سال تحویل مونده بود بابا هم دوربین رو اماده کرد بود که از لحظه تحویل سال و کارای من فیلم بگیره که یهو تلفن زنگ زد بابا گوشی رو برداشت دیدم چهره اش خوشحالتر شد و با ایما و اشاره به مامان فه...
نویسنده :
مامان دنیز
11:27